سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیداری اسلامی

به امید روزی که این بیداری اسلامی کشورهای مسلمان ببار نشیند و دست تمام خائنین که به عنوان حاکم کشورهای اسلامی از سوی آمریکای جنایتکار منسوب شده اند رو شود و زمینه ظهور آقا امام زمان فراهم شود.


وصیت نامه شهید عباس افشار

بسم الله الرحمن الرحیم


یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه وادخلی فی عبادی فدخلی جنتی


روز هجران و شب فرقت یار آخر شد        زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد


بار خدایا دوبار لذت شهادت را بر من چشاندی ولی از شهادت محرومم ساختی . درآن لحظه ای که تنها و مجروح در شب تاریک روی زمین افتاده بودم آنچنان آرامشی به من دست داده بود که هیچ گاه اینقدر راضی نبوده ام اصلا دلم نمیخواست به این دنیا برگردم.


خدای را سپاس می گویم که مرا در مسیری قرار داد که سرانجامش به شهادتم انجامید و امت ما را به رهبری امام امت سرافرازی بخشید. عزیزان دوری از شما برای من مشکل است اما اکنون آنچه مرا بدین کار ترغیب نموده ندای هل من ناصرحسین زمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی بوده . آری اکنون برهر کسی که قدرت دارد واجب است سلاح بر کف گیرد و رو به این دانشگاه عشق ، جبهه های نبرد حق علیه باطل کرده و با خصم کافر بستیزد که امروزعزت و شرف و دین و میهن ما در گرو این جنگ است . اکنون که تمام دنیای کفر به ستیز اسلام آمده ، آنان که ادعای دوست داشتن و پیروی از امام حسین(ع) را میکنند باید کاری حسینی کنند و اگر شهید شدند به فیض عظمی نائل شده اند و آنان که می مانند باید کاری زینبی کنند و پیام خون شهیدان را به همه برسانند و چون زینب ، این شیر زن اسلام در مقابل سختی ها و دشواری ها مقاومت کنند و کمبودها را با ایستادگی خویش جبران کنند و با دشمن داخلی و خارجی بستیزند و این را بدانند که دشمن ما تنها صدام و لشگرش نیست ، بلکه آنهایی هم که در همین کشور زندگی می کنند ولی با احتکار و با هزاران کار دیگر موجب دل شکستگی این امت می شوند ، دشمنان خطرناک تر این ملت و کشور می باشند و باید با اینها نیز به مبارزه برخیزیم و سختی ها را بجان بخریم تا این انقلاب شکوهمند هر چه زودتر به یاری خداوند باروز شود و وعده الهی که فرموده است مستضعفین را وارثان زمین قرار خواهیم داد به وقوع بپیوندد. عزیزان پشتوانه بسیج و انجمن اسلامی باشید که این ارگانها هم اکنون صددرصد در خط امام و انقلاب هستند و آنان را که منافقانه میخواهند به اسلام خیانت کنند بشناسید و زیر پاهای مستحکم خود نابود کنید که ان کید الشیطان کان ضعیفا و نیز قدر خود را بدانید و تنها دو روز دنیا شما را به خود مشغول ندارد که شما را خداوند برای خود آفریده است و به قول حضرت علی (ع) برای دنیا آنچنان کار کنید که گویی برای همیشه زنده هستید و برای آخرت آنچنان کار کنید که گویی فردا خواهید مرد. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی 


از همه برایم حلالیت بطلبید و در مورد تمام کارهایم خودتان تصمیم بگیرید و یادتان باشد خودتان را به خرج نیندازید شبهای جمعه برایم فاتحه ای بخوانید واگر جنازه ای باقی بود هرکجا صلاح میدانید دفن کنید.


 عباس افشار بعد از ظهر 29/10/65 خرمشهر


 ( تاریخ شهادت 2/11/65 شلمچه)


 s


زندگینامه شهید عباس افشار

ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس      بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس


یادی که در دلها   هرگز نمیمیرد    یاد شهیدان است


d


عباس در روز دهم تیر ماه سال 1347 در خانواده ای مذهبی در روستای فرارت شهریار دیده به جهان گشود و دروس ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه اصیل آباد و با نمرات بسیار عالی گذراند و همیشه در مدرسه شاگرد ممتاز بود و پس از دریافت مدرک سیکل، در تابستان دروس آمادگی طلبگی را در مسجد جامع شهریار و زیر نظر حاج آقا ثمری امام جمعه فقید شهریار سپری کرد. عباس در بسیج و انجمن اسلامی و مسجد محل فعالیتهای گسترده ای داشت و نوجوانان زیادی را جذب برنامه های ورزشی و درسی و مذهبی نموده بود. او در شروع سال تحصیلی ضمن ادامه تحصیل در دبیرستان به همراه دوستانش محمد اسماعیل خانی - سهراب نعمتی - عباس حاج عبدالحسینی - شهید حسن یدالهی - شهید رضا معصومی - شهید مهدی تراب اقدامی - شهید احمد هفت خانگی - شهید مجید افشار به حوزه علمیه حاج ابوالفتح تهران راه یافت که جمع بسار صمیمی و با روحیه بسیار شاد و علاقه مند به درس بودند و من هر وقت به حوزه علمیه آنها میرفتم شور و شوق و صمیمیت و همدلی را در آنها میدیدم و گاهی برای نهار یا شام آنجا بودم و از دست پخت آنها می خوردیم . البته برای میهمانان سنگ تمام طلبگی میگذاشتند و میگفتند اگر ما طلبه خوبی نشویم حداقل آشپز خوبی میشویم . در آنجا چند بار دسته جمعی به جبهه رفتند و سپس دروس خود را به اتفاق همان دوستان در شهر مقدس قم ادامه داد . البته او و دوستانش با دستکاری تاریخ تولد در شناسنامه عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردیدند  و تقریبا در تمامی عملیاتها حضور داشتند و هر وقت بوی عملیاتی را حس میکردند بلافاصله به هم خبر داده و در هر شرایطی اعزام میشدند عباس پس از چندین بار مجروحیت سخت که شدیدترین آنها اصابت چند تیر به شکم و پاها در عملیات عاشورای سه و اصابت ترکش نارنجک به سرش در عملیات والفجر هشت بود، در دی ماه 1365 با اینکه هنوز جراحت هایش بهبودی نیافته بود از عملیات آگاهی پیدا کرد و به جبهه اعزام شد و حدود 10 روز بعد در تاریخ دوم بهمن ماه سال 1365 در عملیات کربلای پنج در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل شد.


 r


او از مجروحیت های پی در پی که ایشان را برای مدتی خانه نشین میکرد نهایت استفاده را میبرد و مطالعات درسی و غیر درسی خود را بشدت پیگیری میکرد و پیشرفت های قابل ملاحظه ای هم کسب میکرد . او به کارهای الکترونیک علاقه زیادی داشت و وسایل زیادی را هم مونتاژ میکرد و با ترکیب کیتهای مختلف دستگاههای جدیدی می ساخت . مثلا با ساخت یک دستگاه بی سیم fm  و فرستادن آن همراه دوستان به کلاسها ، در حجره نشسته دروس مختلف را در کلاسها گوش میدادند.


همرزمان شهید عباس افشار: شهید مهدی تراب اقدامی - شهید رضا معصومی -شهید حسن یدالهی - شهید مرتضی زارع


آزاده مردان چون ز جان پیمان سپردند        ماندند بر پیمان خود تا جان سپردند


روحش شاد و راهش پر رهرو باد.


قال علی (ع)

مراقب افکارتان    باشید که گفتارتان     میشود
مراقب گفتارتان    باشید که اعمالتان     میشود
مراقب اعمالتان    باشید که عادتتان      میشود
مراقب عادتتان      باشید که شخصیتتان میشود
مراقب شخصیتتان باشید که عاقبتتان     میشود.

یادواره شهدا

مراسم یادوراه شهدای عباس آباد شهریار روز پنج شنبه 12  اسفند 1389 با سخنرانی و خاطره گویی امیر سرتیپ دربندی و با حضور جمع کثیری از مردم و مسئولین شهرسان شهریار در مسجد عباس آباد برگزار گردید و همچنین عصر همین روز مراسم گلباران مزار شهدای عباس آباد با شکوه خاصی اجرا شد.


 d


بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مردم آذربایجان

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

خوشامد عرض میکنم و تشکر میکنم از یکایک شما برادران و خواهران عزیز که از راه دور تشریف آوردید و امروز حسینیه‌ى ما را با صفاى خودتان، با بیانات خودتان، با شعار خودتان، با ایمان و صدقى که در شما هست، منور کردید.

در آستانه‌ى روز تاریخىِ فراموش‌نشدنى بیست و نهم بهمن، مطلبى که ما میتوانیم به مردم آذربایجان و تبریز عرض کنیم، این است که ما همواره با نگاه به این خطه‌ى دلاورپرور، خطه‌ى ایمان، خطه‌ى اخلاص، احساس سربلندى و افتخار کرده‌ایم. هر وقت در هر نقطه‌اى از تاریخ، انسان به آذربایجان نگاه میکند و مردم آذربایجان را مى‌بیند، احساس افتخار میکند، احساس عزت میکند.

در حوادث پى‌درپى صد و پنجاه سال اخیر ایران، آذربایجانى‌ها پیشرو بودند؛ گاهى پیشرو بودند، گاهى تک بودند. در قضیه‌ى تحریم تنباکو که میرزاى شیرازى از سامره دستور دادند، جزو اولین نقاطى که مردم پاسخ دادند، علماى بزرگ آذربایجان - مرحوم حاج میرزا جواد مجتهد و دیگران - پاسخ دادند و مردم آمدند توى میدان، تبریز بود؛ که کمر استعمار را در یک دوره‌اى، در یک برهه‌اى شکست. در قضیه‌ى مشروطیت همین جور، در قضایاى بعد از دوره‌ى استبداد صغیر همین جور، در قضایاى بعدى تا دوره‌ى انقلاب اسلامى همین جور؛ که این 29 بهمن شد یک پرچم، شد الگوساز؛ مهم این است. مهم این است که یک ملتى، یک جماعتى، یک مجموعه‌اى، یا یک فردى بتواند الگو درست کند، تا این الگو تولید مثل کند. کار تبریزى‌ها در قضیه‌ى 29 بهمن این بود؛ والّا قضیه‌ى 19 دى قم ممکن بود فراموش شود. تبریزى‌ها نگذاشتند آن حادثه‌ى مهم و خونین قمى‌ها به وسیله‌ى تبلیغات، به وسیله‌ى غفلتها یا غرض‌ورزى‌ها از یاد برود؛ یعنى کار حضرت زینب را کردند. اگر زینب نبود، کربلا نبود. اگر زینب نبود، حادثه‌ى عاشورا معلوم نبود این گسترش را پیدا کند و این ماندگارى را در تاریخ داشته باشد. حرکت مردم اینجورى بود. آن وقت شد الگو. اربعینِ اول را تبریزى‌ها راه انداختند، اربعین‌هاى بعدى پى‌درپى راه افتاد و منتهى شد به این حرکت عظیم.

 خب، اصل انقلاب هم همین جور است. با همت عمومى ملت ایران، این انقلاب الگوسازى کرده است. عزیزان من! فشارهائى که در طول این سى و سه سال بر ایران اسلامى، بر جمهورى اسلامى وارد شد، شاید بشود گفت علت اصلى همین بود که نگذارند یک الگو در مقابل چشم مردم مسلمان منطقه به وجود بیاید؛ چون بدون الگو، حرکتها دشوار است؛ با وجود الگو، حرکتها آسان است. وقتى یک ملتى الگو شد، یک حرکتى الگو شد، تشویق میکند، استعدادها را به حرکت درمى‌آورد. میخواستند این نشود.

 تحریم میکنند، براى اینکه به خیال خودشان کشور را از لحاظ اقتصادى ضعیف کنند، تا دیگران نگاه کنند، بگویند اسلام ملت را از لحاظ اقتصادى به عقب میراند. دانشمند را ترور میکنند تا حرکت علمى را متوقف کنند، تا ملت ایران نتواند حرکت عظیم و پیشرفته‌ى علمىِ خودش را که به برکت اسلام و انقلاب است، روى دست بگیرد و به دنیا نشان بدهد، به امت اسلامى نشان بدهد. تهمت میزنند به اختناق، به ضدیت با حقوق بشر و از این قبیل چیزها متهم میکنند، براى اینکه افکار عمومى دنیا را برگردانند؛ لیکن با وجود همه‌ى این تلاشها، این تبلیغات، این خباثتها، انقلاب درخشید و دارد میدرخشد.

 هرچه بیشتر به جمهورى اسلامى حمله کردند، قوى‌تر شد. جنگ هشت ساله، ما را قوى‌تر کرد. اگر جنگ هشت ساله نبود، این سرداران شجاع، این مردان برجسته نشان داده نمیشدند، در بین ملت بروز نمیکردند؛ این حرکت عظیمِ مخلصانه‌ى مردم مجال بروز و ظهور پیدا نمیکرد. اگر فشار اقتصادى نبود، تحریم اقتصادى نبود، تحریم علمى نبود، استعدادهاى جوانهاى ما مجال بروز پیدا نمیکردند؛ یعنى همه چیز حاضر بود، آماده بود، دنبالش نمیرفتند، به آن نمیرسیدند. تحریم کردند، استعداد درونى به جوش آمد، ملت بالا کشید، ملت رشد کرد، این پرچم هى برافراشته‌تر شد. بعد از این هم همین است. «یریدون لیطفؤا نور اللَّه بأفواههم و اللَّه متمّ نوره و لو کره الکافرون»؛(1) میخواهند نور را خاموش کنند، اما خدا اراده کرده این نور کامل شود. و کامل خواهد شد.

 آنچه که من در قضاوت نسبت به تبریز و آذربایجان و این مردم مؤمن در این فرایند عظیم احساس میکنم، این است که این مردم، شور و شعور، عزم راسخ همراه با بصیرت را همیشه داشته‌اند؛ این را حفظ کنید. من این شور و هیجانى که در مردم تبریز و آذربایجان دیدم، باید بگویم بى‌نظیر بوده است. در طول سالها اینجور بوده است؛ در سفرهائى که به تبریز داشتم، در دیدارهائى که با تبریزى‌ها و آذربایجانى‌ها داشتم. و شور، تنها نبوده است؛ همراه با بصیرت، همراه با قدرت تحلیل، با فهم دقیق. این است که مردم راه را گم نمیکنند، این است که همه جا حضور دارند. آنجائى که باید حضور داشته باشند، حضور دارند؛ این را باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید؛ نسل به نسل، دست به دست بگردد.

 جوانهاى امروز ما - که در این جلسه، بسیارى جوانها هستند - جنگ را ندیده‌اند؛ شماها شهید باکرى را ندیده‌اید، باکرى‌ها را ندیده‌اید، آن دوران محنت عظیم را لمس نکردید، امام را هم ندیدید؛ اما روحیه‌ى شما همان روحیه است، فکر شما همان فکر است؛ راه شما همان راه است، تشخیص شما همان تشخیص است؛ این خیلى مهم است. این جریانِ مستمر باید ادامه پیدا کند. این جریان مثل رودخانه‌اى است، مثل شطى است که منطقه را سیراب میکند؛ بصیرت این است. به قول شاعر تبریزى: «شط اگر اولماسا بغداد اولماز». وجود یک شهر آباد، به خاطر آن شریان حیاتى آبى است که در آن وجود دارد. این ایمان و بصیرت ایمانى، همان شریان حیاتى است؛ همان احیاءکننده‌ى فکرها و دلهاست. و این، اثر خودش را در دنیا گذاشته است.

 امروز در دنیاى اسلام یک بیدارى حس میشود؛ این را دیگر ما نمیگوئیم. در این سالها ما میگفتیم که حرکت بیدارى اسلامى شروع شده است، جنبش اسلامى شروع شده است. خیلى‌ها به ظاهر قضیه نگاه میکردند، میگفتند خبرى نیست، اینها چه میگویند؛ اما امروز چشمهاى سر دارد مى‌بیند، گوشها دارد فریادها را میشنود. صحنه، صحنه‌اى است که همه چیز در آن واضح و آشکار است. همین قضیه‌ى مصر، قضیه‌ى بسیار مهمى است. مصر را که یک ملت کهنِ داراى تمدنِ داراى فهم عمیق و جوانهاى خوب است، یک مشت مزدور خائن، وابسته کرده بودند به آمریکا، متصل کرده بودند به دشمن صهیونیستى. مردم خون دل میخوردند، کارى هم نمیتوانستند بکنند؛ چون فشار زیاد بود. این حرکت عظیمى که در آنجا اتفاق افتاد، یک حرکت دفعى نبود. حرکتهاى بزرگ اجتماعى، اتفاقات لحظه‌اى نیست؛ اینها بروز لحظه‌اى است. اتفاق در طول زمان، با پى‌درپى آمدن عوامل گوناگون - معرفتها، بصیرتها، خون‌دلها، عقده‌ها - جمع میشود، ناگهان به یک مناسبتى، در یک وقت مناسبى بروز میکند. و در مصر بروز کرد.

 روشنفکران مصرى، آگاهان مصرى مرتبط بودند؛ بعضى مى‌آمدند، میرفتند؛ ما اطلاع داشتیم، میدانستیم آنها در چه احساسى قرار دارند و چگونه مسائل را مى‌بینند. امروز هم من نگاه میکنم به اظهارات این جوانهاى مصرى و مردم مصر - تا آن حدى که منتشر میشود و در اختیار ما قرار میگیرد - میتوانم بفهمم که خصوصیات اینها چیست. عامل اصلى حرکت اینها، به ستوه آمدن از ذلتى است که فرمانروایان وابسته بر این ملت تحمیل میکردند. وقتى تسلیم آمریکا شدید، وقتى قدرت فائقه‌ى ابرقدرت را قبول کردید، دنباله‌اش این چیزها هست. یک ملت باید در مقابل زورگوئى و قلدرى قدرتهاى سلطه‌گر بایستد تا مجبور نباشد به دنباله‌ها و تبعات آن مبتلا شود. وقتى حکومتها ضعیف بودند، زبون بودند، یا ضعیف‌النفس بودند، یا خائن بودند - ضعیف‌النفس بودن هم به خیانت منتهى میشود؛ فرقى نمیکند - و در مقابل ابرقدرتها تسلیم شدند، دنباله‌اش همینها هم هست. او میخواهد یک موجود جعلى به نام اسرائیل در اینجا قدرت پیدا کند، شما مجبورید دنبال او حرکت کنید. ملت مستقل خاصیتش این است که نگاه میکند ببیند چى درست است، کدام راه صحیح است، منطبق با تشخیص اوست، ایمان اوست، از آن راه حرکت میکند، آن اقدام را انجام میدهد. وقتى استقلال نبود، این نیست. این وابستگى براى یک کشور ذلت مى‌آورد؛ این همان چیزى است که جوانهاى مصرى را به ستوه آورد، ناگهان حرکت اینها بروز کرد.

 امروز من نگاه میکنم، عزم راسخ آنها را مى‌بینم، ایمان آنها را مشاهده میکنم. انسان حضور مؤثر جوانها را در مصر مى‌بیند. شما جوانهاى عزیز قدر خودتان را خیلى بدانید. شما الگوى جوانهاى دنیا شدید. جوان تعیین کننده است، تحول‌آفرین است، موتور پیشرفت است، شکافنده‌ى بن‌بست‌هاست. نیروى جوانى این است. در مصر هم جوانها هستند که دارند خیلى کارها را میکنند؛ همچنین کسانى که با جسم خودشان، با جان خودشان، با همه‌ى وجود خودشان، رنج و محنت حاکمیت آن طواغیت را، آن طاغوت را لمس و حس کردند. حرکت، حرکت از مساجد است؛ حرکت نمازجمعه‌اى است؛ حرکت به نام خداست؛ اینها خیلى ارزش دارد. و حرکت، حرکت عمومى است.

 آنچه که من میتوانم به طور قاطع بگویم، این است که وقتى مردم آمدند توى صحنه، دیگر همه‌ى ابزارهاى خصمانه‌ى قدرتها از کار مى‌افتد. آمریکا تا وقتى میتواند به یک کشور زور بگوید که مردم آن کشور مقابلش نباشند. به دولتها راحت میشود زور گفت. دولتهائى که متکى به مردمشان نیستند، مجبورند به حرف آمریکا بیایند، به حرف آمریکا بروند. یک روز آمریکا یک نفر را نصب میکند، یک روز حمایت میکند، یک روز هم حمایت را برمیدارد، مجبور است برود. وقتى هم که رفت، دیگر محل سگ هم بهش نمیگذارند؛ مى‌بینید دیگر. قبل از او هم محمدرضا بود، اندکى قبل از او هم بن‌علىِ تونس بود. وقتى که دولتها متکى به مردم نباشند، این است. وقتى مردم آمدند توى صحنه، مردم فهمیدند، مردم احساس کردند، مردم تصمیم گرفتند، آن وقت دیگر قدرتها هیچ کار نمیتوانند بکنند. این اتفاق، امروز در مصر افتاده است. تا مردم در صحنه هستند، دیگر نمیتوانند هیچ حرکتى بکنند، کارى بکنند.

 البته امروز آمریکائى‌ها درصددند که بلکه بتوانند در مصر سر مردم را کلاه بگذارند، آنها را منصرف کنند، با یک دستاوردهاى جزئى و ابتدائى آنها را قانع کنند، آنها را برگردانند به خانه‌هاى خودشان که دیگر در صحنه نباشند. بعید است چنین ترفندى به نتیجه برسد. وقتى مردم بیدار شدند، قدرت خود را احساس کردند، توانائى تأثیرگذارى را احساس کردند، دیگر فایده‌اى ندارد؛ مردم مى‌آیند داخل میدان و اهداف عالى را اگر براى آنها ترسیم شود، دنبال میکنند و ان‌شاءاللَّه به آن اهداف میرسند.

 ما نتیجه و ثمره‌ى شیرین مقاومت ملت عظیممان را داریم مشاهده میکنیم و آن عبارت است از صلابت چهره‌ى ایران اسلامى، عزت ایران اسلامى، تأثیرگذارى ایران اسلامى در حوادث گوناگون، در منطقه و حتّى بیرون از این منطقه. احساس میکنیم که ایمان و اسلام به ما عزت داد، به ما پیشرفت داد، ما را به سمت آرمانهامان نزدیک کرد. هرچه ایمانمان را تقویت کنیم، هرچه تحقق اسلام را در جامعه و ارزشهاى اسلامى را در بین خودمان بیشتر کنیم، این عزت بیشتر خواهد شد، این پیشرفت بیشتر خواهد شد و زندگى مادى و معنوى اصلاح خواهد شد؛ و این به همت جوانان، به همت مردم، به ایمان مردم بستگى دارد. و خوشبختانه انسان این را مشاهده میکند. انسان مى‌بیند در زن و مرد ما، پیر و جوان ما، در بخشهاى مختلف این کشور، در اقوام گوناگون، این عزم و اراده هست و ان‌شاءاللَّه خواهد بود و ان‌شاءاللَّه شما جوانها خواهید دید آن دورانى را که ایران به برکت اسلام و به برکت قرآن بتواند در اوج و در قله‌ى عظمت بدرخشد.

امیدواریم خداوند متعال رحمت خود، فضل خود، لطف خود را بر شما مردم عزیز آذربایجان و مردم تبریز نازل فرماید و امیدواریم خداوند متعال به ملت ایران کمک کند که بتوانند این راه شرف و عزت را با سرعت، با استقامت کامل، همچنان بپیمایند و شهداى عزیز ما را مشمول رحمت و مغفرت خودش بفرماید.

و السّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌


بیانات رهبری در غدیر89

بیانات رهبرمعظم انقلاب امام خامنه ای در جمع 110 هزار بسیجی‌ در روز عید غدیر 

 

در آستانه‌ى روز بسیج مستضعفین‌

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

 

الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین  المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةاللَّه فى الأرضین‌ .
الحمد للَّه الّذى جعلنا من المتمسّکین بولایة علىّ امیرالمؤمنین و الائمّةالمعصومین الطّاهرین‌
.

عید سعید غدیر را به همه‌ى شما عزیزانى که در این محضر عظیم و باشکوه شرکت کرده‌اید و به همه‌ى بسیجیان مخلص در سرتاسر کشور و به همه‌ى کسانى که در سراسر گیتى خود را متعهد به اسلام و حاکمیت اسلام میدانند و به همه‌ى کسانى که به نام مبارک على‌بن‌ابى‌طالب احترام میگذارند، تبریک عرض میکنم
.

عید غدیر اگرچه شاخص فرقه‌ى امامیه‌ى شیعه است، ولى در واقع با مفهوم و محتوا و مضمون گسترده‌اى که این حادثه دارد، این عید متعلق به همه‌ى مسلمانان، بلکه با توضیحى که عرض خواهم کرد، متعلق به همه‌ى کسانى است که براى بهروزى انسان دل میسوزانند
.

ما شیعیان این اعتقاد راسخ را که متکى به دلیل متقن و غیر قابل تردید است، درباره‌ى امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب (علیه‌السّلام) داریم. این حدیث متواتر - یعنى حدیث روز غدیر - را که همه‌ى محدثین بزرگ اسلام، از شیعه و سنى نقل کرده‌اند، مستند این عقیده‌ى متقن میدانیم
.

پیغمبر اکرم در یک روز گرم و در یک نقطه‌ى حساس، در مقابل چشم مردم، على‌بن‌ابى‌طالب (علیه الصّلاة و السّلام) را به عنوان امام مسلمین پس از خود و ولى امر امور اسلام معین کرد و به مردم معرفى کرد؛ «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه».(1) این عطف به آیات متعددى است که ولایت پیغمبر از سوى خداى متعال تثبیت شده است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله»(2) و آیات متعدد دیگر. میفرماید: آن کسى که من ولى او هستم، این على ولى اوست. هر معنائى که ولایت در مورد پیغمبر دارد، همان معنا در مورد امیرالمؤمنین با این نصب پیغمبر و معرفى پیغمبر محقق است. این یک دلیل محکم و مستندِ غیر قابل تردید است. در این خصوص، بزرگان بحث کرده‌اند. لازم نیست وارد بحثهاى اعتقادى بشویم؛ این مسلّم است
.

على‌بن‌ابى‌طالب را آن روز همه‌ى مردم از نزدیک آزموده بودند؛ کسى نبود که نسبت به این نصب امیرالمؤمنین دچار تردید شود. روشن بود که این مرد فداکارِ مخلصِ داراى مرتبه‌ى عالى ایمان و تقوا، شایسته‌ى یک چنین حرکتى از سوى پیغمبر اکرم و در واقع از سوى خداى متعال است. نصب امیرالمؤمنین، نصب نبوى نبود؛ نصب الهى بود؛ این شأن پروردگار بود که پیغمبر این را به مردم مؤمن ابلاغ کرد
.

امیرالمؤمنین آن روزى که به همراه پیغمبر وارد مدینه شد، یک جوان بیست و دو سه ساله بود. جوانهاى بیست و دو سه ساله‌ى امروز رفتار خود را مقایسه کنند با آنچه که آن جوان ممتازِ در طول تاریخ بشریت از خود بروز داد. همین جوان بود که ستاره و قهرمان جنگ بدر شد؛ همین جوان بود که در جنگ احد آنچنان درخشید که همه‌ى مسلمانها به عظمت کار او وقوف پیدا کردند؛ همین جوان بود که در امتحانهاى گوناگون، در غزوات پیغمبر، در ایستادگى در برابر فشار جبهه‌ى کفر و استکبارِ آن روز در کنار پیغمبر ایستاد؛ همین جوان بود که به دنیا تعلق خاطر پیدا نکرد. آن روزى که پیغمبر اکرم او را - که در عین حال جوان بود - نصب میکرد، این جوان در چشم مسلمانان عظمتى داشت که این عظمت براى کسى قابل انکار نبود. هیچ کس  هم این را انکار نکرده است؛ نه در آن زمان، و نه در زمانهاى بعد
.

ماجراى غدیر فقط نصب یک جانشین براى پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکى جنبه‌ى نصب جانشین است. جنبه‌ى دیگر قضیه، توجه دادن به مسئله‌ى امامت است؛ امامت با همان معنائى که همه‌ى مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنى پیشوائى انسانها، پیشوائى جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکى از مسائل اصلى در طول تاریخ طولانى بشر بوده است. مسئله‌ى امامت، یک مسئله‌ى مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنى یک فردى، یک گروهى بر یک جامعه‌اى حکمرانى میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئله‌ى همگانى است براى همه‌ى جوامع بشرى
.

خوب، این امام دو جور میتواند باشد: یک امامى است که خداى متعال در قرآن میفرماید: «و جعلنا هم ائمّة یهدون بأمرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و کانوا لنا عابدین».(3) این امامتى است که به امر پروردگار، مردم را هدایت میکند؛ مردم را از خطرها، از سقوطگاه‌ها، از لغزشگاه‌ها عبور میدهد؛ آنها را به سرمنزل مقصود و مطلوب از حیات دنیوى انسان - که خداوند این حیات را به انسان داده، براى رسیدن به آن مقصود - میرساند و به آن سمت هدایت میکند. این یک جور امام است که مصداق آن، انبیاى الهى‌اند؛ مصداق آن، پیغمبر اکرم است که امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «انّ رسول اللَّه کان هو الامام». اولین امام، خود پیغمبر است. پیغمبران الهى، اوصیاى پیغمبران، برگزیده‌ترین انسانها، از این دسته امامهاى نوع اولند؛ که اینها کارشان هدایت است، از سوى خداى متعال رهنمائى میشوند، این رهنمائى را به مردم منتقل میکنند: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»؛ کارشان کار نیک است، «و اقام الصّلوة»؛ نماز را برپا میدارند - که نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست - «و کانوا لنا عابدین»؛ بنده‌ى خدا هستند، مانند همه‌ى انسانها که بندگان خدا هستند. عزت دنیوى آنها کمترین آسیبى به بندگى خدا در وجود آنها و در دل آنها نمیزند. این یک دسته
.

یک دسته‌ى دیگر: «و جعلنا هم ائمّة یدعون الى النّار»،(4) که در قرآن درباره‌ى فرعون وارد شده است. فرعون هم امام است. به همان معنا که در آیه‌ى اول «امام» استعمال شده بود، در اینجا هم امام به همان معناست؛ یعنى دنیاى مردم و دین مردم و آخرت مردم - جسم و جان مردم - در قبضه‌ى قدرت اوست، اما «یدعون الى النّار»؛ مردم را به آتش دعوت میکنند، مردم را به هلاکت دعوت میکنند
.

سکولارترین حکومتهاى دنیا هم، على‌رغم آنچه که ادعا میکنند، چه بدانند، چه ندانند، دنیا و آخرت مردم را در دست گرفته‌اند. این دستگاههاى عظیم فرهنگى که امروز نسل جوان بشر را در چهارگوشه‌ى دنیا به سمت بد اخلاقى و فساد و تباهى دارند حرکت و سوق میدهند، همان امامانى هستند که «یدعون الى النّار». دستگاه‌هاى قدرتند که به خاطر منافع خودشان، به خاطر حاکمیتهاى ظالمانه‌شان، به خاطر رسیدن به اهداف گوناگون سیاسى‌شان مردم را میکشانند؛ دنیاى مردم هم دست آنهاست، آخرت مردم هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختیار آنهاست
.

اینکه ادعا بشود که در مسیحیت، کلیسا به آخرت میپردازد، حکومت به دنیا میپردازد، یک مغالطه است. آنجائى که قدرت دست انسانهاى بیگانه‌ى از دین و اخلاق باشد، کلیسا هم در خدمت آنها قرار میگیرد؛ معنویت هم در پنجه‌ى اقتدار آنها خرد میشود و از بین میرود؛ جسم و جان انسانها زیر تأثیر عوامل قدرت آنهاست؛ این مسئله‌ى همیشه‌ى بشر است
.

یک جامعه، یا زیر سرپرستى امام عادل است - که «من اللَّه» است، هادى به خیرات است، هادى به حق است - یا در اختیار انسانهائى است که از حق بیگانه‌اند، با حق ناآشنایند و در موارد بسیارى با حق عناد میورزند. چون حق با منافع شخصى آنها، با منافع مادى آنها سر سازش ندارد، با حق عناد میورزند. پس یکى از این دو حال است؛ از این دو حال خارج نیست
.

اسلام با تشکیل حکومت در مدینه و تشکیل جامعه‌ى مدنى نبوى نشان داد و ثابت کرد که اسلام فقط نصیحت کردن، موعظه کردن و دعوت کردن به زبان نیست. اسلام میخواهد حقایق احکام الهى در جامعه تحقق پیدا کند؛ این جز با ایجاد قدرت الهى امکان‌پذیر نیست. بعد هم پیغمبر اکرم در پایان عمر مبارکش، به دستور الهى، به الهام الهى، نفر بعد را خودش معین کرد. البته مسیر تاریخ اسلام مسیر دیگرى رفت. آنچه که پیغمبر میخواست، آنچه که اسلام میخواست، این بود. این یک طرحى شد که در تاریخ ماند. نباید تصور کرد که اندیشه‌ى پیغمبر شکست خورد؛ نه، شکست نخورد؛ در آن برهه تحقق پیدا نکرد، اما این خط شاخص در جامعه‌ى اسلامى و در تاریخ اسلامى باقى ماند. امروز شما در این گوشه‌ى از دنیاى اسلام نتائج آن را مى‌بینید و به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، این الگو، این خط واضح، در دنیاى اسلام روزبه‌روز همه‌گیرتر خواهد شد؛ این مضمون غدیر است
.

بنابراین مسئله‌ى غدیر، فقط مسئله‌ى شیعه نیست؛ مسئله‌ى مسلمانان، بلکه مسئله‌ى همه‌ى انسانهاست. آنهائى که بیندیشند، میدانند که این خط روشن، خطى است که متعلق به همه‌ى انسانهاست؛ جز این راهى وجود ندارد. اگر قدرت در اجتماعات انسانى دست شیطان‌صفتان باشد، دنیا به همان راهى میرود که شما امروز مظاهر آن را در دنیاى مدرن مشاهده میکنید. هرچه دنیا مدرنتر بشود، خطرِ آنگونه حکومتها بیشتر میشود. البته هرچه دنیا از لحاظ علم و معرفت پیشتر برود، امکان و احتمال بروز خط هدایت هم بیشتر میشود. اینجور نیست که ما با پیشرفت علم احساس کنیم که این خط هدایت عقب افتاد؛ نه، جلو میرود
.

امروز مجموعه‌ى بسیج عظیم مردمى، بسیج مستضعفان در کشور ما یک حقیقت روشن و آشکار است. شما یک مجموعه‌اى هستید از بوستان عظیم بسیج در کشور. این بوستان را امام بزرگوار ما به وجود آورد و با کلمات خود و منش خود آن را آبیارى کرد. این نهالها بحمداللَّه روزبه‌روز بالنده‌تر و مثمرتر شده است. امروز بسیج در کشور ما یک حقیقت عظیم و غیرقابل انکار و بى‌نظیرى است. درست است که تبلیغات دشمنان و به تبع آنها منادیان طرفدار آنها در داخل کشور سعى میکنند بسیج را کوچک کنند، تحقیر کنند و به بسیج اهانت کنند؛ اینها به خود کلام خدا هم اهانت کردند، به خود پیغمبر هم اهانت کردند. چیزى که در باطن خود داراى عظمت و درخشندگى است، با اهانتِ اهانت‌کنندگان و تهمتِ تهمت‌زنندگان نه کوچک میشود، نه از درخشندگى آن کاسته میشود
.

بسیج امروز در کشور ما یک حقیقت عظیم و درخشنده است؛ نمونه‌اى هم دیگر ندارد. شما نگاه کنید؛ جنسیتهاى مختلف، زن و مرد، سنین مختلف، نوجوان و جوان و میانسال و پیر و کهنسال، اصناف مختلف، از دانشجو و طلبه و استاد دانشگاه و معلم مدرسه و دانش‌آموز و کارگر و کشاورز و بازارى و بقیه‌ى اصناف گوناگون مؤمن در سرتاسر کشور، در بسیج عضویت دارند، شرکت دارند؛ یعنى هیچ مرزى از جهت صنفى وجود ندارد، هیچ مرز جنسیتى وجود ندارد، هیچ مرز قومى و زبانى وجود ندارد. الان در همین جمع، ترک و کرد و لر و فارس و بلوچ و بقیه‌ى اقوام ایرانى حضور دارند. در سرتاسر کشور هم همین‌جور است. بسیج یک مجموعه‌ى منتظمِ سازمان‌یافته‌ى داراى هدف است، با این گسترش و با این تنوع و با این کمیت عظیم و با این کیفیت ایمانى که در مجموعه‌هاى گوناگون، انسان نظیرش را مشاهده نمیکند
.

شما دلتان متعلق به بسیج است. در دنیا احزاب وجود دارند، ممکن است احزاب پرشمارى هم باشند - که البته شمارگان و کمیت یک مجموعه‌ى میلیونىِ به این عظمت که در بسیج وجود دارد، در هیچ حزبى در دنیا نظیر ندارد - اما همان کمیتهائى هم که در احزاب هستند، جسم آنها، زبان آنها، توانائى‌هاى مادى آنها متعلق به حزب است؛ معلوم نیست دلها و ایمانهاشان متعلق به آن حزب یا آن مجموعه باشد. بسیج، بسیج دلهاست؛ بسیج جانهاست؛ بسیج عواطف است؛ بسیج اعتقادات و ایمانهاست؛ و همین است که در روز سخت به کار یک ملت مى‌آید. آن روزى که ملتها دچار مشکلات شوند، آنجا جسمها فایده‌اى ندارند؛ دلها باید در وسط میدان باشند، باید خطشکن باشند. آنهائى که خطشکنى کردند، لزوماً جسمهاى نیرومندى نداشتند؛ دلها و ایمانهاى محکمى داشتند که توانستند کوهها را بشکافند، راههاى دشوار را طى کنند، لغزشگاهها را پشت سر بگذارند و خود را به منزل برسانند. بسیج، یک چنین حقیقتى است؛ این را باید قدر بدانیم. اول، خود بسیجى باید قدر بداند. همین‌طورى که الان در این میثاق‌نامه شنیدیم و این جوانان عزیز از زبان بسیجیان به زبان آوردند، آنها خدا را حمد کردند، سپاس گزاشتند، براى اینکه در بسیج عضوند. حقیقتاً همین است؛ باید خدا را شکرگزارى کرد که توفیق بدهد انسان وارد یک چنین مجموعه‌اى بشود
.

اهمیت دیگر بسیج در این است که بسیج داراى یک جهت و یک بعد و متوجه یک منظور نیست. بسیج با اینکه هنر نظامى دارد و در خطوط مقدم میدان نبرد، هر جا که لازم بوده است، قرار گرفته و سخت‌ترین کارها را به عهده گرفته و انجام داده است، همه‌کاره است؛ یعنى در همه‌ى میدانها وقتى بسیج حضور داشته باشد، پیشرو است، پیشتاز است. امروز جوانان بسیجى ما در میدان علم هم پیشرو و پیشتازند. اساتید بسیجى ما هم در کار علمى جزو موفق‌ترینها هستند. هنرمندان بسیجى ما هم - آن کسانى که با روح بسیج وارد میدان هنر شدند - موفقیتهاى بیشتر و بهترى پیدا کردند و توانستند مخاطبان بیشترى را جذب کنند. در هر میدانى وقتى با روحیه‌ى بسیجى، با اخلاص بسیجى، با ایمان بسیجى، با شجاعت و شهامت بسیجى، با قدرت ابتکار بسیجى وارد شوند، میتوانند کارهاى بزرگى را انجام دهند. این، حقیقت بسیج است
.

عزیزان بسیجى این را قدر بدانند و ارکان بسیجى بودن را در خودشان تقویت کنند. بسیجى بودن ارکانى دارد. همه‌ى ما باید این ارکان را روزبه‌روز در خودمان تقویت کنیم جوانان عزیز! بارها گفتیم که در درجه‌ى اول، روحیه‌ى اخلاص و روحیه‌ى بصیرت است. این اخلاص و بصیرت روى هم اثر میگذارند. هرچه بصیرت شما بیشتر باشد، شما را به اخلاص عمل نزدیکتر میکند. هرچه مخلصانه‌تر عمل کنید، خداى متعال بصیرت شما را بیشتر میکند. «اللَّه ولىّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الى النّور»؛ خدا ولى شماست. هرچه به خدا نزدیکتر شوید، بصیرت شما بیشتر خواهد شد و حقایق را بیشتر مى‌بینید. نور که بود، انسان میتواند واقعیات و حقایق را مشاهده کند. وقتى نور نباشد، انسان واقعیات را هم نمیتواند ببیند؛ «والّذین کفروا اولیائهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الى الظّلمات».(5) وقتى طغیان جلوى چشم انسان را بگیرد، وقتى هوى‌هاى نفس - که طاغوت حقیقى‌اند و در وجود خود ما بدتر از فرعونند - جلوى چشم ما را بگیرند، وقتى جاه‌طلبى‌ها و حسادتها و دنیاطلبى‌ها و هوى‌پرستى‌ها و شهوترانى‌ها جلوى چشم ما را بگیرند، واقعیات را هم نمیتوانیم مشاهده کنیم
.

دیدید بعضى‌ها نتوانستند واقعیاتِ جلوى چشم را ببینند، نتوانستند تشخیص بدهند. در فتنه‌ى طراحى‌شده‌ى پیچیده‌ى سال 88 حقایقى جلوى چشم مردم بود؛ نگذاشتند یک عده‌اى این حقایق را ببینند، بفهمند؛ ندیدند، نفهمیدند. وقتى در یک کشور فتنه‌گرانى پیدا میشوند که براى جاه‌طلبى خودشان، براى دست یافتن به قدرت، براى رسیدن به اهدافى که به صورت آرزو در وجود خودشان متراکم و انباشته کردند، حاضر میشوند به مصلحت یک کشور، به حقانیت یک راه پشت کنند و لگد بزنند؛ کارى میکنند که سردمداران غربى و دشمنان درجه‌ى یک ملت ایران به هیجان مى‌آیند و سر شوق مى‌آیند و از آنها حمایت میکنند، این یک حقیقت روشن است؛ این چیزى نیست که وقتى نور هست، انسان آن را نبیند؛ اما بعضى ندیدند، بعضى نمى‌بینند، بعضى درک نمیکنند؛ بعضى به خاطر ظلمت دل، حتّى درک هم میکنند، اما حاضر نیستند به این فهم ترتیب اثر بدهند؛ اینها همه عوارض هواى نفس است؛ اینها همه نتیجه‌ى امر و نهى همان فرعون درونى ماست، همان فیل مستِ هوى‌ و هوس است که شرع مقدس چکشى از تقوا و ورع به دست مؤمن میدهد که بر سر این فیل مست بکوبد و او را آرام کند. اگر توانستیم این را در وجود خودمان آرام کنیم، آن وقت دنیا نورانى خواهد شد، همه چیز را مى‌بینیم، چشم ما مى‌بیند؛ اما وقتى هوى‌پرستى باشد، نمى‌بیند. شما که بسیجى هستید، جوان هستید، دلهاى شما پاک است، نورانى است، با صفاى باطنِ خودتان میتوانید این روحیه را، این حالت را در خودتان تقویت کنید. بسیجى باصفاست، نورانى است
.

عزیزان من! بسیجى شدید، مبارک است؛ اما بسیجى بمانید. ایستادگى در راه، مهم است. بسیجى ماندن متوقف به این است که دائم خودمان را مراقبت کنیم، مواظبت کنیم و از راه بیرون نرویم. ملت ایران کار بزرگى انجام داده است. کار بزرگ این است که دنیائى را که یکجا و چهاراسبه به سمت جهنم حرکت میکرد و میتاخت، یک نهیب زده است، یک بخشى را جدا کرده است. امروز جمعیتهاى عظیمى از مردم دنیا متوجه حقیقت شده‌اند و ملت ایران به عنوان پیشتاز و پیشرو، راه را تغییر داده است و مسیر را عوض کرده است. مسیر جوامع انسانى باید به سمت خدا باشد، باید به سمت بهشت باشد، باید به سمت حقیقت باشد. خوب، بدیهى است که شما ملت ایران این کار بزرگ را انجام داده‌اید. اهل باطل که ساکت نمى‌نشینند. آن کسانى که وجودشان وابسته‌ى به باطل و ناحق است، وابسته‌ى به ظلم است، وابسته‌ى به لگد زدن بر سر ملتهاست، اینها که آرام نمى‌نشینند که ملت ایران فریاد حقیقت و هدایت بدهد، دنیا را بیدار کند، بشریت را بیدار کند؛ اینها معارضه میکنند
.

البته اگر ما ایستادگى‌مان را ادامه دهیم، این معارضه نهایت روشنى دارد؛ «و لینصرنّ اللَّه من ینصره».(6) خداى متعال به‌تحقیق و بدون تردید نصرت را براى کسانى قرار داده است که به طرف حق حرکت میکنند و دعوت میکنند؛ و ما این را تجربه کرده‌ایم. سى سال است که دشمنان علیه ملت ایران دارند تلاش میکنند، کار میکنند؛ اما ملت ایران به برکت ایستادگى خود، به برکت ایمان خود، روزبه‌روز قوى‌تر شده است؛ دشمن هم روزبه‌روز ضعیف‌تر شده است. امروز قدرت ایستادگى ما از بیست سال پیش بیشتر است، از سى سال پیش بیشتر است؛ این تجربه‌ى ماست. پس نهایت این مبارزه، پیروزى اسلام و مسلمین است. اما باید توجه داشته باشید که درگیرى و چالش وجود دارد؛ باید خودتان را آماده نگه دارید، خودتان را به‌روز نگه دارید، بصیرتتان را به‌روز نگه دارید، اخلاصتان را به‌روز نگه دارید، به‌روز بسیجى باشید و بسیجى بمانید؛ این رمز موفقیت ملت ایران و جامعه‌ى عظیم ایرانى است
.

ان‌شاءاللَّه شما جوانها آن روزى را شاهد خواهید بود که به قله‌هاى افتخار دست پیدا کردید و همچنان که قرآن وعده کرده است: «لتکونوا شهداء على النّاس»،(7) شهیدان و گواهان مردم دنیا شدید و در قله‌ها باشید، که ملتها به شما نگاه کنند و به سمت این قله‌ها حرکت کنند
.

پروردگارا! فرج ولیّت را، فرج دردانه‌ى عزیز عالم خلقت را روزبه‌روز نزدیکتر بفرما. پروردگارا! ما را از متمسکین به ولایت او و ولایت اجداد طاهرینش قرار بده. پروردگارا! ما را به معناى حقیقى کلمه، مؤمن، بسیجى و انقلابى قرار بده. پروردگارا! به حق محمد و آل محمد، ملت عزیز و عظیم‌الشأن ایران را به آرزوهاى بزرگ خود برسان. روح مطهر امام بزرگوارمان و ارواح طیبه‌ى شهداى عزیز را مشمول الطاف و فیوضات دائمى خود بگردان
.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌