روابط ایران و آمریکا – از جنگ تحمیلی تا امروز
روابط ایران و آمریکا – از جنگ تحمیلی تا امروز<\/h1>
روابط دو کشور ایران و آمریکا طی سال های پیش از جنگ جهانی دوم تا پس از آن و سپس تا انقلاب اسلامی ایران و دوران سی و دو ساله بعد از انقلاب یک منحنی صعودی و سپس نزولی را طی کرده است.
با آغاز جنگ تحمیلی میان ایران و عراق و بویژه پس از اینکه ارتش ایران در همان روزهای ابتدایی جنگ ضربات مهلکی را در عملیات هایی نظیر عملیات 140 فروندی نیروی هوایی با نام کمان 99 و عملیات دریایی مروارید به ارتش عراق وارد کرد، حمایت های آمریکا از عراق بیشتر شد تا آنجا که به دنبال حمله ایران به برخی نفتکش های کشورهای عربی، کشتی های جنگی ایران و سکوی نفتی ساسان را نابود کرد و عملیات های دیگری را نیز برای از پا درآوردن ایران در جنگ بویژه در عرصه دریا انجام داد.
فروش تسلیحات و ادوات نظامی به رژیم بعثی عراق و توافق با صدام حسین، تشدید تحریم ها علیه ایران، ترغیب کشورهای غربی و برخی کشورهای عربی به حمایت از عراق و القای این مساله که ایران تهدیدی برای امنیت خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس است، از جمله اقدامات و تلاش هایی است که دولت آمریکا در طول هشت سال جنگ تحمیلی به انجام آنها مبادرت ورزید.
اما در طول همان سال ها و در اوج درگیری ها میان ایران و عراق، ماجرایی تحت عنوان ماجرای ایران – کنترا مطرح شد که در ایران بیشتر تحت عنوان ماجرای مکفارلین شناخته می شود.
گفته شده است که در این ماجرا آمریکا از طریق نفوذ ایران سعی در آزادسازی گروگان های آمریکایی در لبنان کرد و در ازای آن برخی قطعات ادوات جنگی و نظامی را که به واسطه تحریم امکان فروش آنها به ایران نبود، در اختیار ایران قرار داد و پول فروش این تسلیحات به طور پنهانی به ضد انقلابیون نیکاراگوئه موسوم به کنترا داده می شد ولی این ادعا همواره از سوی جمهوری اسلامی ایران رد شد.
آنچه مقامات جمهوری اسلامی ایران مطرح کردند این بود که آمریکا با نفوذ در بین برخی افراد در ایران سعی در برقراری مجدد رابطه با ایران داشت و آنها (آمریکایی ها) قصد داشتند بدین ترتیب به ایران نفوذ کنند که البته این مساله از سوی ایران کشف و از ادامه آن جلوگیری شد. پس از افشای این ماجرا، مقام های ایرانی، آمریکا را به دخالت در امور جنگ، امور داخلی ایران و انجام ماموریت های محرمانه متهم کردند. به هر حال ماجرای ایران - کنترا که هنوز هم ابعادی از آن نامعلوم مانده است، بعد از رسوایی واترگیت، بزرگ ترین رسوایی سیاسی آمریکا لقب گرفت.
حادثه 11 سپتامبر بهانه تازه ای بدست آمریکا داد تا تحت عنوان مبارزه با تروریسم وارد برخی کشورهای منطقه از جمله پاکستان و افغانستان شود و البته آمریکا به عراق نیز حمله کرد تا بدین ترتیب پایگاه های خود در اطراف مرزهای ایران را گسترش دهد.
بالاخره پس از هشت سال جنگ میان ایران و عراق، و یکسال پس از صدور قطعنامه 598 شورای امنیت در 29 تیرماه 1366 ، این قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد. این قطعنامه از نظر کمی و تعداد واژه های به کار گرفته شده مفصل ترین و از نظر محتوا نیز اساسی ترین و از نظر ضمانت اجرا قوی ترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بوده است.
پذیرش این قطنامه هر چند به معنای پذیرش آتش بس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً وارد خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد و با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد. صدام حتی از ظرفیت گروهک موسوم به سازمان مجاهدین خلق برای انجام عملیات مرصاد علیه ایران استفاده کرد ولی موفقیتی بدست نیاورد و در نهایت جنگ ایران و عراق در 29 مرداد 1367 پایان یافت.
در ماه های پایانی جنگ، پرواز مسافربری شماره 655 شرکت هواپیمایی ایران ایر که در تاریخ 12 تیر 1367 از بندر عباس به مقصد دبی در حرکت بود که با شلیک موشک هدایت شونده از ناو "یواساس وینسنس" متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی 290 مسافر آن که شامل 46 مسافر غیر ایرانی و 66 کودک بودند، جان باختند.
دولت آمریکا هیچگاه مسئولیت وقوع حادثه را برعهده نگرفت و غرامت قربانیان حادثه و بازماندگان و دولت ایران را تحت عنوان پرداخت بلاعوض پذیرفته و بر این نکته که ناخدای ناو جنگی چون خود را در معرض خطر می دید از خود دفاع کرده است، تأکید کرد.
با پذیرش قطعنامه 598 از سوی دو کشور ایران و عراق، شاید جنگ میان دو کشور پایان یافته تلقی می شد ولی رفتار خصمانه آمریکا در برابر ایران و تیرگی روابط میان این دو کشور همچنان ادامه یافت، بطوریکه پس از اتمام جنگ تا امروز، آمریکا تحریم ها علیه ایران را تشدید کرده و همواره بر طبل ایران هراسی در منطقه کوبیده است.
پس از گذشت چند سال از وقایع مختلفی که در بالا به آنها اشاره شد و با روی کار آمدن دولت کلینتون در آمریکا، دولت این کشور چراغ سبزهایی را برای برقراری رابطه با ایران نشان داد. در همین راستا، مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه وقت آمریکا از ایران بابت شرکت در کودتای 28 مرداد علیه محمد مصدق رسما عذرخواهی کرد و به اصطلاح پیشقدم بهبودی روابط شد و در عوض دولت ایران نیز اعلام کرد که قصد ادعای خسارت از آمریکا را خواهد داشت ولی پس از پایان ریاست جمهوری کلینتون، هنگامیکه ایران بسته پیشنهادی به دولت بوش جهت برقراری روابط به آمریکا ارائه کرد، از واشنگتن هیچگونه علاقه و پاسخی دریافت نکرد و بدین ترتیب این نرم شدن مواضع به بهبود روابط دو کشور منجر نشد.
در طول سال های اخیر نیز آمریکا با همکاری دولت های غربی بهانه جدیدی برای افزایش فشارها بر ایران پیدا کرد و آن بهانه، پیشرفت های کشورمان در زمینه انرژی هسته ای بود.
آمریکا در طول این سال ها همواره ایران را به استفاده غیر صلح آمیز از انرژی هسته ای متهم کرده و به همین بهانه چندین بار تحریم های جدید علیه ایران وضع کرده است.
بعلاوه، حادثه 11 سپتامبر بهانه تازه ای بدست آمریکا داد تا تحت عنوان مبارزه با تروریسم وارد برخی کشورهای منطقه از جمله پاکستان و افغانستان شود و البته آمریکا به عراق نیز حمله کرد تا بدین ترتیب پایگاه های خود در اطراف مرزهای ایران را گسترش دهد.
گسترش پایگاه های نظامی در اطراف ایران، استقرار ناوها، رزم ناوها و شناورهای جنگی در خلیج فارس، دریای عمان و دهانه اقیانوس هند، تهدیدات مستقیم و غیر مستقیم آمریکا به حمله نظامی علیه ایران، افزایش فشارها بر کشورهایی که با ایران روابط دوستانه تری دارند، فروش سلاح و ادوات جنگی به کشورهای حوزه خلیج فارس و افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی مستقیم و غیر مستقیم بر ایران، از جمله تلاش های آمریکا برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران در طول سال های اخیر بوده است.
ایران و آمریکا بیش از سه دهه است که روابط رسمی نداشته اند و امروز نیز پس از گذشت 32 سال از پیروزی انقلاب، هنوز هم آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از گروه های تندرو و ایجاد ناامنی در منطقه متهم می کند
اما در این بین، به پیشنهاد عراق و با استقبال دو کشور ایران و آمریکا، مذاکرات محدودی بر سر مساله عراق میان دو کشور (ایران و آمریکا) صورت گرفت و بدین ترتیب نمایندگانی از این دو کشور برای اولین بار پس از سال ها، بر سر یک میز قرار گرفتند و بدین ترتیب بویی از دور تازه روابط میان دو کشور به مشام رسید ولی مسکوت ماند و استمرار نیافت.
در طول سال های اخیر، مساله افغانستان و عراق همواره یکی از موضوعات مورد جدل میان آمریکا و ایران بوده است، بطوریکه دو کشور یکدیگر را به دخالت در امور داخلی عراق و افغانستان متهم کرده اند و البته این جدال درحالی صورت می گیرد که آمریکا نیروهای نظامی زیادی در این دو کشور مستقر کرده است.
ایران و آمریکا بیش از سه دهه است که روابط رسمی نداشته اند و امروز نیز پس از گذشت 32 سال از پیروزی انقلاب، هنوز هم آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از گروه های تندرو و ایجاد ناامنی در منطقه متهم می کند و این کشور را محور شرارت در منطقه مینامد و ایران نیز آمریکا را تحت عنوان "شیطان بزرگ" خطاب می کند و شاید این امر نشان دهنده عمق منازعه میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا باشد.